ماهرخماهرخ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره
فردینفردین، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈زمانی که خودم شروع کردم به نوشتن🌈، تا این لحظه: 2 سال و 2 روز سن داره
تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋تولد شمار وبلاگم🌙✨️🦋، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

🌙✨️Mahake man✨️🌙

خوش اومدی😇🥰

بازی67

  اینجا ماهرخ باید سر ماهی به جهت درست میزاشت که دو سه تای اولی ر سر رو به دم بود اما فهمید اشتباه کرده و درست شد کلی تشویق شد   در نهایت اب ریخت توش ماهرخ چرا اب ریختی؟ ماهرخ: اکواریومه دیگه ...
31 ارديبهشت 1393

بازی 66

یه مقوا ترجیحا مقوا سفت و محکم که ما نداشتیم دو تا اهن ربا یه نقاشی عجیب و غریب که یه مسیر دنبال میکنه یه ماشین کاغذی میچسبونیم به اهن ربای بالایی و اهن ربایی هم که پایین هست یه نی نی عکسا گویاست ...
21 ارديبهشت 1393

جمله وار10

  بابا میشنوی=بابا به من گوش کن   ما دارم میبستونم=میچسبونم رسیده نشدیم=نرسیدیم تشنت بود اب میخواستی منم با سرعت رانندگی میکردم گفتم تند میرم زود برسیم ماهرخ=مامان تندی نرو میخوریم زمین یواشکی برو داریم میریم مهمونی نزدیک خونه خودمون من:ماهرخ بریم ماهرخ:مامان با تالسکه بریم یا با پیدایه بریم ...
20 ارديبهشت 1393

جمله وار 9 دیالوگ 8

تو تاکسی داشتیم  میومدیم راه اهن   ماهرخ:اسمت چیه؟؟؟(رو به راننده) ماهرخ:اسمت چیه؟؟؟؟؟ ماهرخ:اسمت چیه؟؟؟؟؟؟؟ اقای راننده:رضا ماهرخ:نه رضا نیس رضا اون اقاهس(یه مرد بیرون ماشین)  ماهرخ:فامیلت چیه؟ راننده:    (:|) ماهرخ:قلییی :))))))غش غش میخندید ماهرخ:اینجاکی میشینه؟؟؟(صندلی شاگرد) راننده:همه؛ بچه ها اقاها خانما ماهرخ:نه فقط خانما  میشینن راننده:   :| من:     :{} ************************** بیرون از مترو یه خانم دیدی انگاری صورتش جوش زده بوده ماهرخ:مامان صورت خانمه نقطه نقطه یود   ...
15 ارديبهشت 1393

گردون زندگی

این چرخ فلک که ما در او حیرانیم   فانوس خیال از او مثالی دانیم خورشید چراغداران و عالم فانوس   ما چون صوریم کاندر او حیرانیم         یاد باد آن روزگاران یاد باد ...
15 ارديبهشت 1393

یه روز خوب

ماهرخ به روایت تصویر زیر سقف آسمان لایزال و آبی و دیواره هایی از جنس کوهستان یک بغل هوای تازه   فوت میکنیم به ثانیه هایی که به شادی گذشت به امید شاد بودن تمام ثانیه ها... نگاهی به جنگ میان سنگ و آب     با تو من " از گل بهار تازه رو ترم " و تو تنها دلیل هستی شکر و هر لحظه هزاران بار شکر ...
10 ارديبهشت 1393

بازی 64

از بابای خونه خواستیم کارتن بزرگ بیاره   ما هم نقشه های بزرگ داشتیم کم ٍ کم یه دو تا کارتن یخچال یا ماشین لباس شوییی حداقل بخاری نه اینکه کارتن چیپس و پفک خورد تو ذوقمون و نقشه بزرگمون حسابی رفت به مقیاس کوچولو ئه کوچولو نه اینکه خونمون کاخ سفیده یا قصر ویکتوریا نقشه هامونم بزرگه     با کارتن خونه ساختیم تک اتاقه واسش پنجره و در و پرده و ... بد نبود چسب اکریلی هست ماهرخ خیلی دوست داره از اتمام پروژه عکس نداریم بدلیل نداشتن استحکام کافی بنای ساخته شده تیرتوپر شد       ...
10 ارديبهشت 1393